
شعرهای من در اینسوی پرچین مانده اند
مثل گلهای نیلوفر بنفش
خود را بالا میکشند
تا راهی بسوی آنسوی پرچین بیابند
و آنسوی پرچین مسافریست که میگذرد
با کلاهی از اندیشه های ابری
که چشمانش را پوشانده است
مسافری که تنها گام هایش را می نگرد
و طول جاده را
او نه پرچین را می بیند
ونه انبوه گلهای نیلوفر را
نه مرا
ونه شعرهایم را
که پشت پرچین مانده اندو بسویش پرمیکشند
0 comments:
Post a Comment