
آهای آسمان
من دوبال ابری میخواهم
تا باد مرا به دورها برد
درزیر باران ها ی موسمی
و صدای آواز خشم آلود تندرها
درزیر نور آتش بازی صاعقه ها
میخواهم باد مرا ببرد
به سرزمین های دور
جایی که عشق ، بوسه های آبی اش را نثار میکند
و گل های داودی پرپر نمی شوند
آه آسمان
میگویم به من دوبال ابری بده
تا فراموش کنم که زمین آلوده است
با تلخی ها و غم ها
و دشمنی ها
و دشنام ها
بگذار دستهایم را بدستهایت گره زنم
ای دوست
ونگاهم را به نگاهت
تا قلب مرا بشناسی
و بدانی
که راه دریا ها از میان قلب ها میگذرد
و راه کوه ها
و راه کوچه ها
وراه خانه ها
و راه قلب ها
ای آسمان
به من چشمانی از باران بده
تا اندوه گرانم را ببارم
برراه ها
و کوه ها
وکوچه ها
تا شاید رنگین کمانی بسازم
از نگاه اشگ آلودم
تا قلب تو ای دوست
ای همزنجیر
ای همراه
0 comments:
Post a Comment