Tuesday, June 03, 2008

صدای آبی ماه

بگذار صدای آبی ات را بشنوم ای ماه
وقتی که دررودها تن میشویی
و برفراز مزرعه های سرسبز خرامان می گذری
دلم برای آواز تو می لرزد ماه
براین آسمان هم گاهی گامی بنه
بگذار من تکه ابر تو باشم
و ترا درخویش پنهان کنم
تا باد های سرد برتو نوزند
و باران ها ترا غرقه نسازند
از میان شاخه های نارنج بیرون آی
و بگذار تا شراب آوازهای تو برمن فرو بارند
تا مست و مخمور
درسراسر شب بگذرم بی آنکه به تاریکی بیندیشم

0 comments: