Monday, June 09, 2008

آهای ای پرنده دوردست

آهای ای پرنده دوردست
من هنوز درانتظار بهارم
گندم ها را درو کرده اند
و زردی مزارع نشان انتهای فصل خوشه هاست
گلبرگ های یاس درباد ها ریخته اند
و کودکان آن دو کاکلی سرخ از لانه گریخته اند
من درخت ارغوانی بودم
با گل های سرخ
روزی برفراز سرم چتری از ستاره ها شکفت
و برگرداگرد شاخه هایم خرمن هایی از پر پروانه ها
آنروز که تو آمد ی با آوازهای شیرین ات
ومن همه شاخه هایم را بتو دادم
تا لانه ات کنی
و عطر همه شکوفه هایم را
تا شادمان شوی
**
اینک تو رفته ای
و همه جهان پائیز است
برشاخه های محزون من بادهای سرمی وزند
و پروانه های مرده فرو می ریزند
آهای ای پرنده دوردست
من هنوز درانتظار بهارم

0 comments: