بهار از انتهای باغچه میگذرد
آفتاب و رابین ها بدنبالش
من بدنبال یک هامینگ برد میگردم
مرغ زرین بالی که به گرد خورشید می چرخد
و راهش را گم کرده است
بگذار درگوشت بخوانم
زمزمه ستاره ها را
ای کودک بیخواب شبهای دراز
امشب ماه مثل گل اطلسی عطر آگین است
و پروانه های نقره ای شب
به گردش در پرواز
همه چیز دررویای یک بوسه فرو رفته است
حتی شاخه های سرو
پیچیده درمهی ابریشمین
دست افشان درالتهاب بوسه های ماه
بگذار به دیدارت بیایم ای محبوب دور
دردریاچه ای تابناک از شعله های شب
و یا در برکه ای رقصان در زیرنور چرا غ های غروب
آه میدانم که نمیدانی عشق چیست
عشق رویش دوباره یک گل شمعدانی است
برپنجره ای گشوده برنور
پرواز یک پرستو است
دردایره های آبی افقی دور
آه ای محبوب
مرا دردوازه های تاریک شب ترک مکن
میدانی که از نگاه تو شمع ها افروخته ام
و بدنبال تو
درامتداد ستاره ها تا انتهای زمان خواهم رفت
0 comments:
Post a Comment